خبر و تشكر
واي خيلي خوشحالم اونقد كه تو پوست خودم نمي گنجم عزيزاي دل همه دوستاي خوبم از همتون بابت دعاهاي قشنگتون ممنون .
احسان دوست وبلاگيمون به لطف خدا و دعاهاي زيباي شما دوباره برگشته به زندگي والان تو اتاق مراقبت هاي ويژه هست اميدورام كه هرچه زودتر در سلامتي كامل برگرده به خونشون .
اين بهترين خبري بود كه امروز صبح باهاش مواجه شدم......
اول از همه خدا رو شكر ميكنم بخاطر اين همه لطفي كه كرد بهمون و دل ما جوان ها را از اين اتفاق خوب شاد كرد و بعد ازشما دوستام هم متشكرم كه به فكر احسان بودين و واسش دعا كرديد.......
ديروز يه جورايي مي تونم بگم روز خيلي بدي بود از صبح زود كه خبر تصادف احسان رو ديديم بعدش اينكه يكي ديگه از دوستاي خوبم ديگه نمي خواد تو وبش بنويسه و دليلش اين بود كه مزاحميني تو وبش داره چرا بايد يه خانم خوب رو اينطوري اذيت كنن دوستم دلخوشيش وبش بود كه ديگه الان نمي خواد داشته باشه فقط هم بخاطر اين مزاحمين كه باعث ناراحتيش شدن. يه خبر بد ديگه هم شنيدم كه دوستم مي خواد از نامزدش جدا بشه چراشو هنوز نفهميدم بعدشم گفتن كه فعلا تا يه 20 روزي نمي تونيم با داداشم ارتباط داشته باشيم اينم خيلي بدهخلاصه اينكه ديروز خيلي روز بدي بود اما امروز از سر صبح با خبر سلامتي احسان كه خوشحالم كرد خيلي خوب شده اميد كه واسه همه امروز روز خوبي باشه .....
بازم ممنون و متشكرم از خدا و شما ........
چقدر سخته زنده اي ولي زنده بودنت از صد بار مردن بدتر باشه.